یا غریب الغرباء

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

محيط تربيتى خانه على(علیه السلام)

01 آذر 1395 توسط فاطمه لطفي

اولين محيط تربيتى هر انسان خانه اوست خانواده زينب; پدر و مادر او نمونه هاى كامل انسانيت هستند; على(علیه السلام) تا زمانى كه زنده بود ذره اى غير از حلال نخورد و براى غذاى خود به نان جو خشكى همراه با شير اكتفا مى كرد. آخرت را بر آسايش و راحتى زندگانى دنيا ترجيح مى داد و اگر در مقابل دو كار الهى قرار مى گرفت كار سخت تر را انتخاب مى كرد. خود آب از چاه مى كشيد و هيزم براى آتش مى آورد. على(علیه السلام) هميشه خوشرو و متبسم، متواضع و فروتن بود. بسيار ساده مانند بردگان مى نشست و غذا مى خورد. در عبادت بى نظير بود. در هر شبانه روز اى بسا هزار ركعت نماز مى خواند. كانون خانواده اش سراسر ايثار، محبت و تعاون بود.
مادر زينب يعنى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نيز الگوى فضايل و در تربيت فرزندانش بسيار كوشا بود. تمام كارهاى خانه را خود انجام مى داد. گندم آرد مى كرد و آرد را خمير مى نمود و نان مى پخت و لباس وصله مى زد. شبهاى جمعه تا صبح در حالت ركوع و سجده به سر مى برد و جز براى ديگران براى خود هيچ دعا نمى كرد. در اثر كار زياد بدنش رنجور شد، تا آنجا كه على(علیه السلام) فرمود: در پى آب كشيدن از چاه اثر آن بر سينه زهرا باقى ماند و در اثر آرد كردن با آسياب دست هايش پينه بست و در اثر نظافت و پخت و پز لباسش پيوسته گردآلود بود. در سخن گفتن از راستگوترين افراد بود.
اين خانواده بهترين الگو براى احترام متقابل نسبت به يكديگر است، احترام به همسر يكى از اصول زندگى خانه آنهاست، على(علیه السلام) مى فرمايد: «به خدا قسم من هيچ زمان فاطمه را خشمناك نكردم و او را بر كارى اجبار ننمودم تا اينكه از دنيا رحلت كرد و همچنين هيچ گاه فاطمه مرا خشمناك نكرد و از من نافرمانى ننمود و هر وقت به او نگاه مى كردم غم ها از وجودم رخت برمى بست.»
انفاق اين خانواده سرمشق زندگى همگان است، زيرا پناهگاه يتيمان، فقيران و بردگان بوده و از كوچك تا بزرگ ايشان حتى غذاى خود را براى خدا از خويش دريغ مى داشتند و به نيازمند مى دادند. (آيات ۷ تا ۱۱ سوره «هل اتى » بيان كننده روحيه جود و بخشش اين خانواده است.)
فرزندان اين خانواده كه از جمله آنها «زينب » است، از مكارم اخلاق اين پدر و مادر بهره ها گرفته اند; در دانش، زهد، صبر، عفت، حضور در صحنه هاى سياسى.
از روايات و اخبار استفاده مى شود كه بخشى از علوم بانوزينب سلام الله عليها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود.
زينب در چنين خانواده و محيطى بزرگ شد. او نزد بهترين آموزگاران بشريت تربيت يافت. 

منبع:پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

 نظر دهید »

عفاف و حجاب

26 آبان 1395 توسط فاطمه لطفي

 درباب مقام عفت و حیای حضرت زینب سلام الله علیها مطالب بسیاری در تاریخ نقل شده است، یحیى مازنى روایت کرده است: «مدت ها در مدینه در خدمت حضرت على علیه السلام به سر بردم و خانه‏ام نزدیک خانه زینب دختر امیر المؤمنین علیه السلام بود، به خدا سوگند هیچ‏گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که مى‏خواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا صلوات الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون مى‏رفت، در حالى که حسن علیه السلام در سمت راست او و حسین علیه السلام در سمت چپ او و امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه مى‏رفتند. هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک مى‏شد، حضرت على علیه السلام جلو مى‏رفت و نور چراغ را کم مى‏کرد تا قامت ایشان دیده نشود.زینب کبری سلام الله علیها عفت خویش را حتی در سخت ترین شرایط پس از شهادت امام حسین علیه السلام نیزبه نمایش گذاشت. آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزاد شده ی جدم رسول الله  صلوات الله علیه و آله آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا صلوات الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی.»

«دقت و مسأله در مفاد این جملات با توجه به جغرافیای بیان آن نشان می دهد که تا چه حد حضرت زینب کبری سلام الله علیها به مسأله حجاب اهمیت می دهد که بزرگترین اشکال و بی حرمتی که از طرف خاندان بنی امیه و حکومت فاسق یزید بر اهل بیت روا داشته، به نظر حضرتش همین هتک حجاب و به کوچه ها و خیابانها کشیده شدن حرم اهل بیت معرفی می گردد. بنابراین می‌بینیم که عفت و حیای زینب سلام الله علیها در ماجرای کربلا روی دیگر نهضت عاشورا و آرمانهای حسینی را بر همگان آشکار کرد و حجاب این بانوی بلند مرتبه خواری در چشم سپاه کفر بود.»[

منبع:پایگاه تحلیلی تبیینی برهان

 نظر دهید »

خطابه و سخنرانی حضرت زینب

25 آبان 1395 توسط فاطمه لطفي

هنگامی که کاروان اسیران، در آن جو پر از ظلم و خفقان به کوفه رسید، زنان، مردان و کودکان کوفه همه به معابر آمده تا مغلوبین و اسراء را تماشا کنند، برخی ناراحت و برخی بهت زده و گروهی از شدت تاثر اشک می ریختند.حضرت زینب (س) موقعیت را تشخیص داد و نگاهی به مردم کرد و با اشاره خواست همه سکوت کنند و با انتخاب بهترین فرصت ها و زیباترین کلمات و جملات و با شجاعتی بی نظیر و علی وار بر مسند خطابه ایستاد.

فرازهایی از خطبه های آن مظلومه را در این قسمت نقل نموده و به تحلیل برخی از نکات آن می پردازیم:

«الحمد لله والصلوة علی ابی محمد و آله الطیبین الاخیار، اما بعد یا اهل الکوفه، یا اهل الختل والغدر ا تبکون؟ فلا رقات الدمعة و لا هدات الرنة، انما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتخذون ایمانکم دخلا بینکم، الا و هل فیکم الا الصلف و النطف و الصدر الشنف و ملق الاماء و غمز الاعداء و هل انتم الا کمرعی علی دمنة او کفضة علی ملحودة..» . (16) .

«حمد و سپاس مخصوص خداوند است و درود بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او باد، اما بعد هان ای مردم کوفه ای اهل نیرنگ و فریب، گریه می کنید؟ ای کاش هیچ گاه اشک چشمهایتان تمام نشود و هرگز ناله هایتان خاموش نگردد، همانا مثل شما مثل زنی است که رشته ی خویش را پس از خوب تابیدن، باز می کرد، شما سوگندهای خود را دست آویز فساد، در میان خویش قرار داده اید، آیا در شما جز چاپلوسی و آلودگی و سینه های پرکینه و تملق گویی کنیزان و خریدن ناز دشمنان دین، خصلتی هست؟ مثل شما، مثل گیاه و علفی است که در مزبله می روید یا نقره ای آلایش قبیری به آن عوده می شود…

او در ابتدای خطبه از پیامبر صلی الله علیه و آله تعبیر به پدر می کند و با انتخاب این کلمه، می خواهد خود و قافله اسیران را معرفی کند و نسبت خویش را با پیامبر روشن سازد تا همگان دریابند اهل این قافله از کدام دودمان و قبیله اند و از این راه افکار و احساسات مردم را در اختیار بگیرد و مردم آنان را با دیده اسیر ننگرند و سپس به بزرگترین نقطه ضعف کوفیان یعنی سست عنصری و پیمان شکنی آنان اشاره می کند و با این کلمات و جملات می خواهد آنان را بر این خصلت آگاه سازد.

و در فرازی دیگر از خطبه با نگرش دقیق و ظریف با صفاتی همچون «درمان دردها» ، «چراغ راه امت » ، «پناهگاه جمع » و… به معرفی شخصیت امام علیه السلام می پردازد تا جای شک و تردیدی برای آن قوم سست عهد باقی نماند. او همچنان با مردم سخن می گفت و آنان را کشنده حسین علیه السلام و خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی می کرد. سخنان او کاملا صحنه را تغییر داد تا آنجا که صدای مردم کوفه به گریه بلند شده بود. زنان موهای خود را افشان کرده بودند و خاک بر سر و روی خود می ریختند.

او صحنه ی دیگری از قیامت را در برابر مردم قرار داد، در آن روز مردم کوفه از شنیدن این سخنان، همچون ستمکاران در قیامت، حیران و سرگردان شده و دست های خود را به دهان می گزیدند (17) .

آن استاد بی معلم نه تنها با مردم کوفه سخن گفت و آنان را بر آن کار زشتی که مرتکب شده بودند ملامت و سرزنش کرده، در دار الاماره ابن زیاد نیز چنان نیرومندانه ایستاد و پرخاش گرانه سخن گفت و او را حقیر و کوچک شمرد که توان سخن گفتن را از او گرفت.

و پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید با سخنان علی گونه اش چنان او را رسوا کرد و او را به گریه واداشت که توان پاسخ گفتن از او سلب شد.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا غریب الغرباء

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس